موسیقی که نمونهی از هنر انتزاعیست، وسیلهی بیان احساسات و غذای روح خوانده شده است. زمانی که انسان به یک پارچه موسیقی یا آهنگ دلخواه گوش میدهد، یک سلسله تغییرات فزیولوژیک در بدن او رونما میگردد: احساس آرامش کردن و سرحال شدن، عادیتر شدن فشار خون، و کم شدن تخلیهی برقی پوست بدن، که این ها از جمله تغییراتی اند که در اثر آزاد شدن هورمون های کورتیزول، اوکسی توسین، تستوسترون و همچنان اندورفینها اتفاق میافتند
همچنان تحت تاثیر موسیقی مخیخ، یعنی آن قسمت از مغز که مسوول تنظیم حرکات بدن ماست، فعال میگردد و از طریق تحریک جریان خون به طور بهتر خونرسانی کرده و در نتیجه تغذیهی بدن را بهبود میبخشد
زمانی که انسان به یک پارچه موسیقی تند و ریتمیک گوش میدهد، میانجی عصبی به نام دوپامین در قسمت اجسام مخطط مغز آزاد میشود. جسم مخطط مغز اساسا مسوول پاسخ و واکنشدهی به هر محرک نشاط آور مانند شنیدن خبر خوش یا گوش دادن به پارچهی موسیقی خوشایند و شادکننده، یا هم هر داروی نشاط آور دیگر است. زمانی که با عوامل فوق جسم مخطط مغز تحریک میشود، دوپامین آزاد میگردد و مایهی سرخوشی فرحت و نشاط شنونده میشود
برعکس گوش دادن به موسیقی آرام باعث آزاد شدن میانجی عصبی (نیوروترانسمیتر) بنام اندورفین از ساینپس های عصبی میشود، که این ماده باعث ایجاد یک حالت رخوت، وانهادگی و ریلکسیشن در شنونده میشود
بسیار جالب است که موسیقی در قسمت انتره باعث اوج لذت شنونده میشود. وقتی موسیقی در قسمت انتره میرسد، مقدار بیشتر دوپامین در جسم مخطط و ناحیهی از آن که بنام هستهی دمدار یاد میشود، آزاد میگردد. هستهی دمدار مسوول یادگیری و حافظهی انسان است. در نتیجهی افراز بیشتر دوپامین در این ناحیهی مغز، از یک سو کسب لذت از موسیقی بیشتر میگردد، و از سوی دیگر حافظه تقویت میگردد. به عبارت دیگر، افرادی که به موسیقی گوش میدهند، میتوانند از حافظه بهتری برخور دار شوند
واکنش حیرت انگیز مغز به موسیقی این حقیقت را ثابت میکند که علاقه و تمایل انسان به موسیقی و آواز های موسیقیایی مثل شر شر درختان، آواز جویباران، چهچهٔ پرندگان و هر آواز موسیقیایی دیگر، امر نهادینه شده و فطری در انسان میباشد
نفس در قالب آدمی نمی رفت درون سینهی او ساز کردند
پژوهشها نشان داده اند افرادی که به طور مرتب و دوام دار یک آلهٔ موسیقی را مینوازند در شکل و قدرت مغز شان تغییراتی رونما میگردد و مهارتها و تواناییهای ادراکی شان بهبود مییابد. حتی این مشغولیت تا چند درجه ضریب هوشی شان را میتواند بالا ببرد
مغز اشخاص موسیقیدان از نگاه ساختار و عملکرد با افرادی که با آلات موسیقی آشنایی ندارند تفاوتهای دارد، به این معنی که در موسیقیدانها نواحی از مغز که وظیفهی پردازش کار های هنری را دارند، بیشتر تقویت میشوند. همچنان توانمندیهای حرکتی، مهارتهای شنیداری، و حافظه نزد شان به طور قابل توجه رشد میکند و این نتیجهی تاثیرات مثبت موسیقی بالای نواحی مختلفهٔ مغز شان میباشد
در طبابت روانی از روشی بنام موسیقی درمانی استفاده میشود، که در آن موسیقی به حیث وسیلهی درمانی جهت باز یافت و تقویت سلامت روانی، عاطفی و جسمی به کار میرود. این روش به وسیلهی فرد متخصص در این رشته به کار گرفته میشود
هرچند تاریخچهی موسیقی درمانی به زمان ارسطو و افلاطون بر میگردد، ولی به شکل رسمی آن و منحیث یک شیوه ی درمانی در سال ۱۹۵۰ پذیرفته شده و امروزه به شکل تخصصی آن مکمل گردیده است
اثرات فزیولوژیک موسیقی شامل واکنشهای عاطفی، ذهنی، جسمی، و حرکی میباشد
محور های اصلی برنامهٔ موسیقی درمانی شامل گوش دادن به موسیقی متناسب و آرامش بخش و بعضا موسیقی تند و ریتمیک است. عمدتا بیماری های روانی و بعضا بیماری های جسمی با موسیقی درمانی پاسخ مثبت میدهند. این پاسخ گویی در نتیجهی آزاد شدن میانجیهای عصبی دوپامین و اندورفین است